۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۸, جمعه

آب و آينه

آورده اند
روزی كبوتری
در آينه
تصوير آب ديد
خود را به آب زد
ناگاه
در خانه ی شكسته ی تصوير
جان سپرد

۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۷, پنجشنبه

دامن زير چادر


كل متن زير نقل از كتاب شيعه دكتر شريعتي هستش خيلي باحاله واقعا حرف دل خيلي از ماست

يكي از ناهين عن المنكر دو آتشه پيشم آمده بود كه: " آقا! نميدانيد، آنجا ، دم در ، عده ی زيادی از نسوان جمع شده اند و منتظر باز شدن در ورودی ، بد وضعی بود، من ناراحت شدم!". گفتم :"چطور ؟ ... مگرخانمی بی حجاب آمده است؟ " گفت :"... نه آ...قا. بی حجاب كه نه. اما يكي از آنها را ديدم كه زير چادرش ، دامنی پوشيده بود كه صحيح نبود..."! گفتم: " مؤمن ! زير چادر دامن كوتاه پوشيدن بيشتر منكر است يا از توی يك جمع انبوه ، دامن كوتاهی را از زير چادر، ديد زدن؟

نامه اي به معشوق


در لابلای سطر سطر کتاب زندگی ، واژه واژه زیستن را می جویم و در لحظه لحظه ی زیستن جرعه جرعه محبت را مشتاق . ای آشنای دیرین من ، تمام احساسم را در قالب قلبی تپنده پیشکش حضورت داشته ام . قطره قطره مهرت را نثار عطش سیری ناپذیر قلبم نما تا بطپد و از موج شاد طپشش تا فراسوی زمان عطر شور انگیز عشق را به یادگار گذارد.
صفحه صفحه کتاب زندگی ام ورق می خورد و لابلای هر برگش ، گلبرگی سرخ از یاد حضورت فضای دیارم را معطر کرده به طوری که هوش از سر هر رهگذر صاحب دل می رباید.
دلت را به من بسپار تا زندگی جاری شود، تا آرامی باشد بی قراری دلم را.
چه شکوهی دارد کویر ! و چه صلابتی است تک درختش را! بیا تا تک درخت کویر باشیم ، ریشه در خاک و سر بر افلاک، محکم و استوارتا در کویر ماندگان امید زندگانی از سر گیرند و سایه ای دلپذیر باشیم رهگذران خسته اش را.
دلت را همراهم کن تا زندگی را حتی در کویر جاری سازیم و تک درخت کویر را جانی تازه بخشیم .و آنگاه دیگر کویر را دو درخت است دو پای در راه و مقصد تا خدا.
قطره قطره اشکم را با دو دست نیاز بر پایت می ریزم تا شوری برانگیزد و هدیه ی چشم ترم در پیش پای تو ، یادگار سوز دل از یاد سبزت در جان خسته ام تا همیشه بماند.

iqson716's shared items